پنج سال از سفر پر خیر و برکت مقام معظم رهبری به استان یزد و ذکر این جمله تاریخی که مسئله مهم استان یزد،آب است می گذرد. مسئله ای که امروز دارد به بحران تبدیل می شود ، بحرانی که مردم بهاباد هر چند دیر اما حداقل زودتر از دیگران زنگ خطرش را با بستن آب چادرملو به صدا در آوردند.
موضوعی که موجب شد این چند خط را برای خوانندگان عزیز بنگارم مطالعه دو هفته نامه تازه متولد شده امید و آگاهی یزد بود آنجایی که با تماس تلفنی با نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی به مناسبت روز یزد موضوع آب را مورد سؤال قرار دادند .به جملات زیر توجه کنید:
«این عادلانه نیست آبی که از نظر کارشناسی برای سه شهر یزد،اردکان و میبد تخصیص داده شده به همه استان داده شود که با این کار همه استان درگیر کم آبی می شود »
اینها سخنان تابش نماینده محترم مردم اردکان است که در جواب تلفنی این دو هفته نامه در مورد مسئله مهم استان بیان گردیده است.
از شخصی چون تابش که معتقد به یک شهر آباد -که آن هم حتما باید اردکان باشد - حتی به قیمت ویرانی شهرهای دیگر هست ،گفتن این جملات بعید نیست چرا که عملکرد ناعادلانه حداقل دو دهه وی و همفکران اردکانی اش در این باره در موضوع برداشت بی رویه از منابع آبی بهاباد و انتزاع معادن غنی شهرهای بهاباد و بافق مانند چادرملو مشخص شده است.
اما بکار بردن واژه عدالت در گفته ایشان شوخی عجیبی است که نمی توانی از ایشان نپرسی: کدام عدالت؟
عدالتی که یزدی دو قطبی در حوزه های انتخابیه و تحمیل محرومیت را برای حداقل نیمی از مردم استان دارالعباده به ارمغان آورده در کدام قاموس است که فقط توقعات ایشان و هم فکرانش را تامین کرده و می کند؟
بکار بردن واژه کارشناسی برای کسانی که تخلف تملک اراضی شهرهای همجوارشان گوش فلک را کر کرده از میبد گرفته تا بافق و بهاباد و طبس از چه زمانی برای امثال ایشان محترم شده؟
راستی آقای تابش پاسخی به مردم بافق و بهاباد دارند که در سالهایی که طرح کوثر برای رساندن آب زاینده رود که درست تر بگویم سرچشمه های گوهرنگ به یزد در حال انجام بود و مردم این شهرها و چه بسا شهرهای دیگر استان عوارض این طرح ملی را حتی روی دانه های آجر و تخم مرغ مورد نیاز خود می پرداختند و قبوض آب آن زمان رسما از مردم حق طرح کوثر می گرفتند و کمکهای بلاعوض شرکت سنگ آهن بافق به این طرح پرداخت می شد،و اگر همت مدیران بومی نبود بعید است همین مقدار آب امروز را به بافق می دادند همانگونه که هنوز بهاباد چشم انتظار نوشیدن جرعه ای از این آب علی رغم تاراج مایه حیات دیروز و امروزش هست عدالت کجا بود؟
کار کارشناسی دوبانده شدن کیلومترها راه آهن دوطرفه با شیب تند بالا و تونلهای چند صدمتری هزینه بر که از جیب همه مردم یعنی بیت المال از چادرملو به اردکان ساخته می شود را مگر غیر از نفوذ سیاسی در رده های بالای حکومت تلاشی دیگر توجیه می کند؟
و اما یک نکته:
علی رغم پی گیریهای ندافیان ،فرماندار سابق بافق برای کوتاه کردن چشم طمع به منابع خدادای بافق مانند معادن 19 d و آنومالی های آریز که برخی همین را دلیل بازنشست شدن وی از سمت فرمانداری می دانند هنوز هیچ مسؤلی در استان در خصوص این زیاده خواهی پاسخ صریحی بیان نکرده و آنچه واضح و مبرهن است قدرت و نفوذ سیاسی اردکان در دهه 70 در استان و بعد از آن در کشور بوده که سناریوهای غم انگیزی برای جدا سازی معادن غنی آهن بافق نوشته و داغ چادرملو از آن دست داستانهایی است که غمش هنوز پابرجاست و این همه افسوس را چه سود؟ و شنیده ها حاکی از تحرکات اردکان برای برداشت آب از دشت حسن آباد بافق بعد از بسته شدن آب بهاباد بروی چادرملو و غیر قابل مصرف بودن آب دشت ساغند با همان نفوذ سیاسی و ذهنیت غلط - که فقط ما (اردکان و صنعتش) باشیم و دیگر هیچ – است که اگر مسؤلین و مردم بافق مترصد اوضاع نباشند چه بسا فردا برای پی گیری و داشتن آنچه مال خودمان است دیر باشد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024